ملانصرالدین و معدن طلا
به حاکم آق شهر و ملانصرالدین خبر میرسد که معدن طلائی در آقشهر کشف شده که بهره برداری از آن میتواند از زوایای مختلف موجبات شکوفائی اقتصادی و رفاهی مردم آق شهر را بدنبال داشته باشد.ملا و حاکم با نیت ثبت سند معدن بنام خود، صبح زود سوار خر ملا میشوند. چون هرکدام به دیگری بجای اعتماد، سوء نیت داشتند، پشت به پشتِ سوار الاغِ ملا میشوند یکی رو به شرق و دیگری رو به غرب... و برای رسیدن به مقصد، از دو سو الاغ را به نیشتر و شلاق می بندند، الاغ ملا هاج و واج، مات و مبهوت مدتی این درد و رنج را تحمل میکند، تا اینکه طاقتش تمام میشود.....نکته مبهمی از سرانجام این ماجرا ، وجود ندارد،بجای مقصد و مقصود، شلتاق و سُم الاغ نصیب هر دو میشود و مردم ساده آق شهر همچنان به آینده ای بعید دل و امید می بندند.
تاریخ : سه شنبه 99/11/21 | 12:32 عصر | نویسنده : اصغر مناف زاده | نظرات ()